آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی از شاگردان میرزای نائینی در گلپایگان به دنیا آمد. او هم مباحثه ای آیت الله سید حسین بروجردی بود. ایشان در ۲۹ محرم ۱۳۷۷ رحلت کرد.
چند سطری از زندگی آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی/شاگردی که استادش او را مفتخر به حجت الاسلامی کرد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی می کنند. و مطالب منتشر شده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسع است. باشد که مفید فایده باشد. این قسمت به زندگی آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی اختصاص دارد.
زندگینامه سید جمالالدین گلپایگانی
سید جمالالدین گلپایگانی (۱۲۹۵-۱۳۷۷ق) فقیه شیعی قرن ۱۴ هجری قمری، از شاگردان میرزای نائینی بود و تقریرات دروس او را به رشته تحریر درآورد. همچنین با سید حسین بروجردی همدرس و هم مباحثه بود. در جریان جنگ جهانی اول و تهاجم به عراق در مقابله با تهدیدان فعالیت کرد. از آثار وی بر جای مانده است.
اطلاعات فردی
سید جمال الدین گلپایگانی
زادروز ۱۲۹۵ق.
زادگاه سعیدآباد گلپایگان
درگذشت ۲۹ محرم ۱۳۷۷ق.
آرامگاه عراق، وادی السلام
محل زندگی نجف اشرف
استادان سید محمد باقر درچهای،آخوند خراسانی، محمدحسین نائینی، محمد تقی شیرازی، سید محمد کاظم یزدی.
نقشهای برجسته فقیه
آثار کتاب اجتهاد و تقلید، اجتماع امر و نهی، الغیبه و چند مسئله فقهی، الترتب، جواز بقاء تقلید بر میت، دیوان اشعار.
زندگینامه
جمالالدین گلپایگانی در سال ۱۲۹۵ق در سعیدآباد گلپایگان متولد شد. پدرش سیدحسین گلپایگانی از علمای این منطقه بود.[۱]
درگذشت
سید جمال الدین گلپایگانی عصر دوشنبه ۲۹ محرم ۱۳۷۷ق در ۸۲ سال درگذشت[۲] و در قبرستان وادی السلام نجف دفن شد.[۳]
تحصیلات
جمال الدین خواندن و نوشتن را در روستای خود فرا گرفت و دروس حوزوی را در پیش برادران خود آموخت. سپس برای ادامه دروس به گلپایگان رفت و آمد می کرد. بیشتر علوم عربی، بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموختند.[۴] در سال ۱۳۱۱ق در ۱۶ سال برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.[۵]
تحصیل در حوزه اصفهان
سید جمال الدین در مدرسه علمیه الماسیه اصفهان ساکن شد. مدتی بعد به مدرسه شیخ محمد علی ثقه الاسلام منتقل شد[۶] و سطح عالی حوزوی را آغاز کرد و «قوانین» را پیش حاجی میرزا بدیع آموخت و سپس رسائل و مکاسب را نزد شیخ عبدالکریم گزی، سید محمد خاتون آبادی، محمد شیخ علی. ثقه الاسلام، شیخ محمد تقی مدرسی و سید محمد باقر درچهای فراگرفت. وی علم معقول و اخلاق را پیش ملا محمد کاشی و جهانگیرخان قشقایی آموخت. او در دورانی که در اصفهان مشغول تحصیل بود، با حاج آقا حسین بروجردی همدرس و هممباحثه بود. آیت الله بروجردی چه زمانی که در بروجرد بود و چه اوقاتی که به قم هجرت کرد، نامههایی به او مینوشت.[۷]
تحصیل در نجف و سامرا
سید جمال الدین در اوایل ماه رمضان سال ۱۳۱۹ق وارد نجف شد. وی دو دوره خارج اصول را پیش آخوند خراسانی گذراند که یک دوره آن را تقریر کرد. در درس حاج آقا رضا همدانی، سید محمد کاظم یزدی[۸]، شیخ هادی تهرانی، آخوند ملاعلی نهاوندی، شیخ محمد بهاری و سید ابوتراب خوانساری حاضر شد. مدتی هم در سامرا، در درس محمد تقی شیرازی شرکت نمود و بخش زیادی از تقریرات او را به رشته تحریر آورد و سپس به نجف بازگشت.[۹]
در سال ۱۳۲۹ق آخوند خراسانی درگذشت و سید جمال الدین در درس محمد حسین غروی نائینی حاضر شد. شرکت سید جمال الدین در درس آیت الله نائینی، عامل بزرگی برای شرکت علما و فضلای حوزه علمیه نجف در درس ایشان شد. برخی از آنها را مشاور علمی نائینی دانستند و معتقدند نائینی از وجود آن استفاده میکرد. آنچه مؤید این مطلب است اجازه اجتهادی است که نائینی به او داده و از وی به عنوان حجت الاسلام یاد کرده است و این در حالی است که نائینی چنین عنوانی را برای هرکسی به کار برده و شاید برای هیچکدام از شاگردانش به کار نبرده باشد. سید جمال الدین حدود ۳۰ سال در درس میرزای نائینی شرکت کرد و تقریرات زیادی از درسهای او نوشت. آقا جمال میگفت: «من یک طاقچه تقریرات درس آقای نائینی را دارم.»[۱۰] وی همچنین با سید مرتضی کشمیری و سید احمد کربلایی مرتبط بود و از نظر اخلاقی و عرفانی از آنها استفاده کرد.[۱۱]
اساتید
عبدالکریم گزی
سید محمد خاتون آبادی
محمد علی ثقه الاسلام
محمد تقی مدرسی
سید محمد باقر درچهای
آخوند خراسانی
حاج آقا رضا همدانی
سید محمد کاظم یزدی
هادی طهرانی
ملاعلی نهاوندی
محمد بهاری
سید ابوتراب خوانساری
محمد تقی شیرازی
محمدحسین نائینی
شاگردان
احمد فیاض
حیدر علی محقق
سید محمد جمال هاشمی گلپایگانی
حاج سید احمد گلپایگانی
سید محمد حسین حسینی تهرانی
حسن صافی اصفهانی
سید علی گلپایگانی
لطف الله صافی گلپایگانی
ریحان الله نخعی
محمد تقی بن شیخ صالح بن شیخ عبدالحسن بن الشیخ راضی
سید مرتضی فیروزآبادی
محمد حسین کلباسی اصفهانی
محمد علی احمدیان نجف آبادی
عباس خالصی خراسانی
عبدالله مجد فقیهی بروجردی
مهدی حائری تهرانی[۱۲]
آثار
کتاب اجتهاد و تقلید
اجتماع امر و نهی
الغیبه و چند موضوع فقهی
الترتب
جواز بقاء تقلید بر میت
دیوان حاوی اشعار فارسی و عربی
رساله عملیّه
رساله لاضرر و لاضرار
رساله منجزات المریض
کتاب صلوه
حاشیه بر مکاسب
یک دوره اصول فقه
یک دوره اصول
قاعده فراغ و التجاوز
حدیث رفع
جعل طرق
حدیث لاضرر و لاضرار
المکاسب
کتاب الصلاه
تقریرات درس خارج آخوند خراسانی
تقریرات درس میرزای نائینی
تقریرات محمد تقی شیرازی[۱۳]
فعالیتهای سیاسی-اجتماعی
در جریان جنگ جهانی اول و تهاجم به اسلامی، برخی از علمای شیعه در نجف و ایران به مبارزه برخاسته و خود نیز در صفوف رایانه به جبهههای جنگ اعزام شدند. در عراق، زمانی که میرزا محمدتقی شیرازی فتوا به وجوب جهاد علیه کفار داد و همه اقشار مردم و علما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرامیخواند، سید جمال الدین گلپایگانی به همراه علما از بلاد اسلامی دفاع میکند.[۱۴]
پس از انقلاب ۱۹۲۰م در عراق، ملک فیصل نامزد ریاست جمهوری شد و برخی از علمای شیعه عراق از جمله محمد مهدی خالصی، سید ابوالحسنی، میرزای نائینی و سید حسن صفتوا به تحریم انتخابات در عراق دادند. آن ها فیصل را به انگلیسی می دانستند. ملک فیصل پس از انتخاب شدن، دستور تبعید علمای ایرانی ساکن عراق را صادر کرد.[۱۵]
پانویس
۱. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۶.
۲. پیام حوزه، شماره ۸، ص۸۱.
۳. مجله حوزه، شماره ۶۵، ص۴۴.
۴. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۶-۳۳۷.
۵. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۷.
۶. مجله پیام حوزه، ش۸، ص۷۷.
۷. قرقانی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی،، ۱۳۷۱ش، ص۱۶۳-۱۶۴.
۸. استقلال سروش، ۱۳۷۳، ص۴۳.
۹. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۸.
۱۰. مجله حوزه، شماره ۳۰، ص۴۲، سال ۱۳۶۷.
۱۱. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج ۳، ص۳۳۸.
۱۲. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص ۳۴۰.
۱۳. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص ۳۴۰.
۱۴. مجله پیام حوزه، ش۸، ص۸۱.
۱۵. میدخت – مشایخ، مسائل مرزی ایران و عراق و تأثیر آن در مناسبات دو کشور، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۴.
منابع
قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، چاپ اول، گلهای اصفهان، ۱۳۷۱ش.
میدخت، آذر – مشایخ، فریدون، مسائل مرزی ایران و عراق و تأثیر آن در مناسبات دو کشور، تهران، ۱۳۶۹ش.
جمعی از محققین، گلشن ابرار، جلد ۳، چاپ اول، قم، ۱۳۸۵ش.
مجله حوزه، شماره ۳۰، ص۴۲.
مجله پیام حوزه، ش ۸، ص۷۷.
مجله حوزه، شماره ۶۵، ص۴۴.